بسمه تعالی: اروپا وامریکا به محاسبات غلط خود اعتراف می کنند.تکبه
بسمه تعالی: اروپا وامریکا به محاسبات غلط خود اعتراف می کنند.تکبه بر مخالفین ایران برای بر اندازی سراب است
غرب دست ضدانقلاب را در پوستگردو گذاشته است؛
همصدایی اروپا و آمریکا بر سر «ممتنع» بودن براندازی
جوزپ بورل، مسئول سیاستخارجی اتحادیه اروپا در گفتگویی با روزنامه «وال استریت ژورنال» اذعان کرده است که راهی جز احیای برجام وجود ندارد. گذار از گزینه نظامی و براندازی اینروزها بنظر میرسد علنیتر شده است و ضدانقلاب از معادلات سیاسی حذف شده است.
گروه بینالملل-رجانیوز: سیاست خارجی غرب نسبت به جمهوریاسلامی ایران در طی 44 سال گذشته، فراز و نشیبهای بسیاری داشته است. برخی دولتمردان غربی در این سالها تمرکز خود را بر روی براندازی جمهوریاسلامی گذاشته بودند. این پروژه صورتهای مختلفی را به تجربه کرده است. از حمایت نظامی از صدام و حمایت سیاسی از منافقین و ضدانقلاب تا تلاش برای ایجاد آشوبهای خیابانی؛ اما بنظر میرسد گزینه براندازی در سالهای اخیر دیگر چندان «ممکن» جلوه نمیکند و تغییرات اساسی در سیاست غرب نسبت به ایران به وجود آمده است؛ به خصوص بعد از سیاستهای فشار حداکثری ترامپ.
به گزارش رجانیوز؛ «جوزپ بورل» مسئول سیاستخارجی اتحادیه اروپا اخیرا در گفتگویی با روزنامه «وال استریت ژورنال» به پرسشهایی پیرامون توافق هستهای سال 2015 و وضعیت کنونی دیپلماسی در مواجهه با ایران پاسخ داده است. پاسخهایی که زمانی اهمیت خود را نشان میدهد که او تریبون تبیین مواضع دیپلماتیک غرب نسبت به جهانیان است.
اغتشاشات و پروژه 1401، در مقطعی باعث شده بود برخی سیاستمداران غربی دچار یک خطای محاسباتی شوند. آنها چشمانداز قابل دسترسی برای براندازی در ایران میدیدند و باعث شد رویکرد دیپلماتیک به تعلیق در بیاید. اگر چه بسیاری از کارشناسان معتقدند این رفتار غرب بیشتر جنبه امتیازگیری داشته است اما به هر حال مذاکرات «احیای برجام» برای مدتی از تب و تاب افتاد. اما با شکست آشوبها در ایران اوضاع مجددا به حالت قبل برگشته است.
بورل در پاسخ به خبرنگار والاستریت ژورنال که به نارضایتی برخی سیاسیون از احتمال از سرگیری مذاکرات «احیای برجام» گفت: «شاید این منتقدان به اندازه کافی متوجه خطرات ایران هستهای نیستند.
وی در ادامه افزود: « تا آنجایی که من میدانم هیچ جایگزینی برای این توافق به منظور جلوگیری از هستهای شدن ایران وجود ندارد.»
این موضع به نوعی میتواند مهمترین نشانه گذار از دوران تهدید نظامی یا براندازی در ایران باشد. رویکرد دیپلماسی محور غرب البته فقط به اروپا منحصر نیست؛ بلکه چندی پیش «رابرت مالی» نماینده امور ایران در وزارت امور خارجه آمریکا، صریحا گفت: «آمریکا به دنبال تغییر رژیم در ایران نیست.»
اتفاق نظر امروز اروپا و آمریکا، کاملا بر روی برقراری روابط دیپلماتیک با ایران است و با هضم این گزاره میتوان رفتار دولتهای غربی را دقیقتر تحلیل کرد. با فهم این حقیقت، میتوان متوجه شد که سیاستهای مداخله جویانه غرب بیشتر جنبه «امتیازگیری» دارد تا اینکه محوری باشد. البته این تنها نکته مصاحبه اخیر جوزپ بورل نبوده است.
نکته حائز اهمیت دیگری که میتوان در گفتگوی بورل دید، اعلام نارضایتی از سیاستهای دولت ترامپ است. او در پاسخ به سوال «چه کسی مسئول وضعیت فعلی روابط میان غرب و ایران است؟» گفت: «ترامپ». مخالفت صریح بورل با سیاستهای ترامپ، آنهم در مقام مهمترین فرد سیاستخارجی اروپا، معانی زیادی میتواند داشته باشد.
دولت دونالد ترامپ، روند کاهش اصطکاک دیپلماتیک میان ایران و غرب را مختل کرد. به قصد براندازی، سیاست «فشار حداکثری» را پیگیری کرد. سیاستی که از ابتدا مشخص بود یک سکه با دو روی کاملا متقاوت است. ترامپ با خطای محاسباتی القا شده توسط رژیم صهیونیستی که میتوان در مدت کوتاهی در ایران براندازی کرد، اقدامات منفی زیادی انجام داد. دولت ترامپ، از توافق هستهای خارج شد، ضدانقلاب را تقویت کرد و حتی در خطای محاسباتی عجیبی، به قصد به آشوب کشیدن کشور، سردار سلیمانی را به شهادت رساند. اما در نهایت اولین اقرار کنندگان به اشتباه بودن این سیاستها اعضای خود این دولت بودند.
البته بحث مناقشه برانگیز این روزها منبع این قدرت ایران و عبور از براندازی است. بنظر میرسد گذار از براندازی و گزینه نظامی برای غرب، مطلوب نبوده است. بلکه دیپلماسی محور شدن رویکرد غرب بیشتر از سر ناچاری و «امنتاع» تغییر حکومت در ایران بوده است.
علت واقعی رسیدن به این نقطه چه بوده است؟
رئیس دولت «یک دهه عقبماندگی» همچنان مدعی است که اقدامات دولت وی سایه جنگ را از سر ایران برداشته است. این توهم در دیگر اعضای این جریان سیاسی نیز وجود دارد. در حالی که اقدامات این دولت نقش چندانی در ممتنع شدن گزینه نظامی علیه ایران نداشته است.
آمریکا پس از ممتنع دیدن گزینه نظامی علیه ایران مدتها بود که رویکرد دیپلماتیک را سر لوحه خود قرار داده بود. کمااینکه باراک اوباما، در کتاب خاطرات سیاسی خود به نام «سرزمین موعود» اشاره کرده است که در سال 88 آمریکا و ایران قصد حل و فصل نزاع پرونده اتمی را داشتند. اتفاقی که البته با خوش رقصی برخی مقامات دولت روحانی که عضو ستاد فتنهگران بودند میسر نشد.
واقعیت میدانی حاکی از آن است که آنچه که غرب را مجبور به پذیرش ماهیت جمهوریاسلامی کرده است، قدرت دفاعی و استراتژیک کشور است نه سیاست روی گشاده نشان دادن به دشمن. ممتنع شدن گزینه نظامی هم که موجب عصبانیت دشمنان ایران و ضدانقلاب شده است هم ناشی از توسعه فناوری دفاعی است نه گفتگوهای مکتب «بدهیم برود»؛ در این وضعیت شاید کمترین نقش را بتوان به دولت یازدهم و دوازدهم داد.